شش دلیل شکست افراد باهوش کدام است

masoud aslani

شش دلیل شکست افراد باهوش کدام است

 

 

 

مرکز کامپیوتر ایران – بیشتر کسب و کارها توسط افراد بسیار باهوش اداره می شوند، و زمانی که این کسب و کار با شکست روبرو می شود دلیل آن اغلب اشتباهات بسیار فاحش این مدیران باهوش است. حتی اگر موضوع فقط شکست یک محصول باشد، باز هم بطور معمول اشتباه این افراد باهوش همه چیز را از هم پاشیده است.

 

شاید موارد بسیار زیادی وجود داشته باشد که بتوان بعنوان نمونه در اینجا ذکر کرد، ولی شاید معروف ترین آن مربوط به کمپانی کداک باشد. این کمپانی، فناوری عکاسی دیجیتال را اختراع و عرضه کرد و سپس به دلیل نگرانی مدیر از اینکه این فناوری کسب و کار اصلی آنها را تحت الشعاع قرار دهد از این حوزه عقب نشینی کرد و در نهایت هم ورشکست شد. همچنین کمپانی زیراکس را در نظر بگیرید که نه تنها نتوانست منابع مالی یکی از محصولات بسیار کارآمد در دنیای گیم – یک کامپیوتر دسکتاپ با رابط کاربری گرافیکی- را کسب کند بلکه به کارمندان اپل اجازه داد از این تسهیلات دیدن کنند و از این فناوری کپی برداری کنند.

 

شاید خیلی راحت باشد که بگوییم این افراد دقت کافی را نداشتند. بدین ترتیب این باور همچنان در ما زنده می ماند که چنین اتفاقی امکان ندارد برای ما رخ دهد. اما حقیقت این است که این مدیران، افرادی باهوش بودند که سوابقی بسیار تاثیرگذار از خود به جای گذاشته اند. بنابراین قطعا بی دقتی نکرده اند. پس چه اتفاقی رخ داده است؟

 

سیدنی فینکلشتاین از مدرسه بازرگانی تاک در دارتموث، شش سال زمان صرف بررسی این موضوع کرد تا بتواند پاسخ این پرسش را بیابد. او و همکارانش 51 مورد شکست بسیار معروف در دنیای کسب و کار را بررسی کردند، و با مدیران عامل و افراد در تمامی سطوح مصاحبه هایی را انجام دادند. فینکلشتاین به بررسی روندهای درونی هر کسب و کار پرداخت و سعی کرد افکار مدیران ارشد را مورد تحلیل قرار دهد و علت تصمیمات فاجعه آمیز آنها را بیاید.

 

این گروه تحقیقاتی دریافتند که تصمیمات اشتباهی که این مدیران باهوش اتخاذ کرده اند، گاه عامدانه و گاه کاملا اتفاقی بوده، اما اصولا به دنبال الگوی خاصی رخ داده که سقوط حتی موفق ترین افراد را قطعی می کرده است.

 

با این نشانه ها آشنا شوید.

 

1. آنها خود و کمپانی شان را ضربه ناپذیر می پنداشتند

در سر داشتن اهداف بزرگ و حتی حسی سالم از غرور هیچ ایرادی ندارد، اما این مدیران اغلب موفقیت های خود را نادیده می گیرند. آنها آنقدر به خود و ایده هایشان ایمان دارند که تصور می کنند رقبا هرگز به گرد آنها نمی رسند، شرایط هرگز تغییر نمی کند و هیچ مشکلی بر سر راه آنها بوجود نمی آید. این انتظارات غیرواقعی شکست را اجتناب ناپذیر می کند. این افراد باید مرتباً و بخصوص زمانی که در اوج قرار دارند موقعیت خود را مورد بررسی قرار دهند.

 

2. آنها نمی توانستند زمانی که مدیریت امور را به کمپانی واگذار کرده اند را مشخص کنند

مدیران مورد تحقیق در برنامه فینکلشتاین از سوابق بسیار خوبی برخوردار بودند و توجه زیادی به تصویر کمپانی در اذهان مخاطبان داشتند. در نتیجه، آنقدر گرفتار ارایه و معرفی کمپانی بودند که فرصت مدیریت آن را نداشتند. این نه تنها به سکون و رکود کمپانی منجر شد بلکه ناراستی و فساد را به همراه آورد. مدیری که کمپانی را مال خود می داند، هر آنچه ممکن است تصویر خوب آن را از بین ببرد را مخفی می کند؛ از آمار نه چندان رضایتبخش تا محصولات نامرغوب.

 

3. آنها تصور می کردند باهوش ترین افراد هستند

بسیاری از مدیران باهوش به خوبی از باهوش بودن خود مطلعند. موجودیت آنها آنقدر به هوش شان وابسته می شود که تصور می کنند نظرات دیگران اصلا غیرضروری هستند. این افراد خیلی سریع تصمیم می گیرند و در صورت بروز سوء تفاهم از پاسخ دادن به پرسش ها طفره می روند. گرچه ممکن است این ویژگی به نظر بسیار پسندیده برسد، اما اخذ تصمیمات آنی معمولا به اشتباهات بسیار بزرگ منجر می شود. احتمال شکست وقتی که به نظر سایر افراد اهمیتی نمی دهید بسیار افزایش می یابد.

 

4. آنها دور خود را با یک سری بله قربان گو پر کرده بودند

بعضی مدیران آنقدر به وفاداری افراد وسواس پیدا می کنند که فقط موافقت بی چون و چرا با تمامی تصمیمات خود را انتظار داشته و می پذیرند. این کار باعث دلخوری کارمندان با ارزش شده و صداهایی که می تواند به موفقیت کسب و کار کمک کند را خاموش می کند. زمانی که مدیر مخالفت را با وفادار نبودن یکی بداند، هیچکس باقی نمی ماند که در خصوص خطرات احتمالی به او هشدار دهد.

 

5. آنها از خطوط قرمز و هشدارها عبور کردند

بعضی مدیران آنقدر درگیر دیدگاه های شخصی خود هستند که برای دستیابی به آنها حاضرند کمپانی را از صخره به پایین پرتاب کنند. بسیاری از این مدیران نظر و پیشنهادات دیگران را جویا می شوند، ولی در نهایت نمی توانند پای خود را از روی گاز بردارند. مداومت خصیصه ای بسیار نیک است اما اگر به معنی بی توجهی به حقایق باشد می تواند فاجعه بار باشد.

 

6. آنها بیش از حد به آنچه پیشتر کارآیی داشته اتکا می کردند

ارزیابی موفقیت ها و شکست های فرد می تواند بسیار مثبت باشد، اما گذشته نمی تواند عامل محرکی برای آینده ی کمپانی باشد. گروه فینکلشتاین به این نتیجه رسیدند که بسیاری از مدیران شکست خورده، یک موقعیت مهم و موفقیت آمیز در سابقه حرفه ای خود را مرجع قرار داده و همواره سعی در تکرار آن داشته اند. نیاز مشتری، فناوری و وضعیت رقابتی بازار در هرلحظه در تغییر است و به همین دلیل مدیر موفق باید هر لحظه شرایط موجود را بررسی و بر اساس آن راهکار لازم را اتخاذ کند.

 

منبع / تک شات

 

 

 

دسته بندی مقالات آموزشی
اشتراک گذاری

نوشته های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

درباره ما :

مرکز کامپیوتر ایران یکی از بزرگترین و معتبرترین مراکز توزیع و فروش محصولات کامپیوتری در ایران است که از سال 1377 تاسیس و شروع به فعالیت در حوزه IT در قلب شهر تهران نموده است.

تماس با ما

تهران، خیابان ولیعصر، بالاتر از چهارراه طالقانی، مرکز کامپیوتر ایران
تلفن اطلاعات: 88898484
داخلی 2020-3030
تلفن مدیریت: 88800702

عضویت در خبرنامه

ورود به سایت